مصادیق شرّ در قرآن و روایات
پرسش :
در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) از چه چیزهایی تعبیر به «شرّ» شده است؟
پاسخ :
در قرآن و روایات مصادیقی برای «شرّ» بیان شده است:
1. قرآن «بخل» را از شرور شمرده است: «وَ لَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ»(1)؛ (کسانى که به آنچه خداوند از فضل و رحمتش به آنها داده بخل می ورزند، گمان نکنند براى آنها خیر است؛ بلکه براى آنها شرّ است). افراد بخیل فکر مى کنند اگر از اعطاء مال به دیگرى امساک کنند، براى آنها بهتر است و مال بیشترى روى هم انباشته مى کنند، ولى خداوندی که این اموال از اوست و به آنها برکت مى دهد، این بخل را خیر نمى داند، بلکه شرّ مى شمارد.
2. «افرادى که تعقل نمى کنند» شرّ هستند. قرآن مى فرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَایَعْقِلُونَ»(2)؛ (بدترین جنبندگان نزد خداوند، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى کنند). کسانى که تعقل نمى کنند و گوش هاى آنها از سخنان الهى ناشنوا و از گفتن حق امتناع می ورزد بدترین مخلوقات از نظر کتاب الهى هستند.
از مصادیق این عدم تعقل کنندگان، کافرانى هستند که از روى آگاهى کفر ورزیدند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لَایُؤْمِنُونَ»(3)؛ (همانا بدترین جنبندگان نزد خداوند کسانى هستند که کفر ورزیدند و آنها ایمان نمى آورند).
3. «پیشواى ظالم و جائرى که گمراه شده و گمراه مى کند» از مصادیق شرّ است. مولى على(علیه السلام) مى فرمایند: «اِنَّ شَرَّ النّاسِ عِنْدَ اللّهِ اِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ»(4)؛ (بدترین مردم نزد خداوند، رهبر و پیشواى ظالمى است که گمراه شد و به وسیله او مردم گمراه مى شوند).
4. «کسى که از ترس شرش اکرام شود»، خود شرّ است، رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) مى فرمایند: «شَرُّ النّاسِ عِندَ اللّهِ یَومَ القِیَامَةِ اَلَّذِینَ یُکرَمُونَ اِتِّقَاءَ شَرِّهِم»(5)؛ (بدترین مردم نزد خداوند روز قیامت، کسانى هستند که به خاطر پرهیز از شرّشان اکرام و احترام مى شوند).
5. «ظالم» شرّ است، مولى على(علیه السلام) فرمودند: «شَرُّ النّاسِ مَن یَظلِمُ النّاسَ»(6)؛ (بدترین مردم کسى است که به مردم ظلم و ستم مى کند).
6. «کسى که عذر و عفو قبول نمى کند» شرّ است. مولى على(علیه السلام) مى فرمایند: «شَرُّ النّاسِ مَن لَایَقبِلُ العُذرَ وَ لَایُقِیلُ الذَنبَ»(7)؛ (بدترین مردم کسى است که عذر نمى پذیرد و از گناه دیگرى گذشت نمى کند).
7. «کسى که از مردم مى ترسد و از خدا نمى ترسد» مصداق شرّ است. مولى على(علیه السلام) فرمودند: «شَرُّ النّاسِ مَنْ یَخْشَى النّاسَ فى رَبّه وَ لَایَخْشى رَبَّهُ فِى النّاسِ»(8)؛ (بدترین مردم کسى است که در برابر فرامین خداوند از مردم مى ترسد و در مورد رضایت مردم از پروردگارش نمى ترسد).
8. حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: (کسى که نسبت به مردم سوء ظن دارد و به آنها اعتماد نمى کند و اَحَدى هم به خاطر عملکرد بدش به او اعتماد نمى کند از مصادیق شرّ است)؛ «شَرُّ النّاسِ مَنْ لَایَثِقُ بِاَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لَایَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعلِهِ».(9)
پینوشتها:
(1). سوره آل عمران، آیه 18.
(2). سوره انفال، آیه 22.
(3). همان، آیه 55.
(4). نهج البلاغة، شریف رضى، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، 1414 قمری، چاپ: اول، ص 235، خطبه 164 (و من کلام له ع لما اجتمع الناس إلیه و شکوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل علیه فقال)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 31، ص 489، باب [29] (کیفیة قتل عثمان و ما احتج علیه القوم فی ذلک و نسبه و تاریخه).
(5). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 327، باب (من یتقى شره)؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1409 قمری، چاپ: اول، ج 16، ص 31، 70 باب (تحریم السفه و کون الإنسان ممن یتقى شره)؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمى، حسن بن محمد، شریف الرضی، قم، 1412 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 143، الباب (الخامس و الأربعون فی ولایة الله تعالى).
(6). غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 قمری، چاپ: دوم، ص 408، حکمت 5؛ روایات مربوط به شرّ را به ضمیمه روایات دیگرى در این مورد مى توانید در میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 5، ص 17 مطالعه فرمائید).
(7). غرر الحکم و درر الکلم، همان، ص 409، حکمت 14.
(8). همان، ص 412، حکمت 68.
(9). تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: درایتى، مصطفى، دفتر تبلیغات، قم، 1366 شمسی، چاپ: اول، ص 263، (سوء الظن).
منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان، قم، 1385 شمسی، چاپ: اول، ج 2، ص 415.
در قرآن و روایات مصادیقی برای «شرّ» بیان شده است:
1. قرآن «بخل» را از شرور شمرده است: «وَ لَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ»(1)؛ (کسانى که به آنچه خداوند از فضل و رحمتش به آنها داده بخل می ورزند، گمان نکنند براى آنها خیر است؛ بلکه براى آنها شرّ است). افراد بخیل فکر مى کنند اگر از اعطاء مال به دیگرى امساک کنند، براى آنها بهتر است و مال بیشترى روى هم انباشته مى کنند، ولى خداوندی که این اموال از اوست و به آنها برکت مى دهد، این بخل را خیر نمى داند، بلکه شرّ مى شمارد.
2. «افرادى که تعقل نمى کنند» شرّ هستند. قرآن مى فرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَایَعْقِلُونَ»(2)؛ (بدترین جنبندگان نزد خداوند، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى کنند). کسانى که تعقل نمى کنند و گوش هاى آنها از سخنان الهى ناشنوا و از گفتن حق امتناع می ورزد بدترین مخلوقات از نظر کتاب الهى هستند.
از مصادیق این عدم تعقل کنندگان، کافرانى هستند که از روى آگاهى کفر ورزیدند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لَایُؤْمِنُونَ»(3)؛ (همانا بدترین جنبندگان نزد خداوند کسانى هستند که کفر ورزیدند و آنها ایمان نمى آورند).
3. «پیشواى ظالم و جائرى که گمراه شده و گمراه مى کند» از مصادیق شرّ است. مولى على(علیه السلام) مى فرمایند: «اِنَّ شَرَّ النّاسِ عِنْدَ اللّهِ اِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ»(4)؛ (بدترین مردم نزد خداوند، رهبر و پیشواى ظالمى است که گمراه شد و به وسیله او مردم گمراه مى شوند).
4. «کسى که از ترس شرش اکرام شود»، خود شرّ است، رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) مى فرمایند: «شَرُّ النّاسِ عِندَ اللّهِ یَومَ القِیَامَةِ اَلَّذِینَ یُکرَمُونَ اِتِّقَاءَ شَرِّهِم»(5)؛ (بدترین مردم نزد خداوند روز قیامت، کسانى هستند که به خاطر پرهیز از شرّشان اکرام و احترام مى شوند).
5. «ظالم» شرّ است، مولى على(علیه السلام) فرمودند: «شَرُّ النّاسِ مَن یَظلِمُ النّاسَ»(6)؛ (بدترین مردم کسى است که به مردم ظلم و ستم مى کند).
6. «کسى که عذر و عفو قبول نمى کند» شرّ است. مولى على(علیه السلام) مى فرمایند: «شَرُّ النّاسِ مَن لَایَقبِلُ العُذرَ وَ لَایُقِیلُ الذَنبَ»(7)؛ (بدترین مردم کسى است که عذر نمى پذیرد و از گناه دیگرى گذشت نمى کند).
7. «کسى که از مردم مى ترسد و از خدا نمى ترسد» مصداق شرّ است. مولى على(علیه السلام) فرمودند: «شَرُّ النّاسِ مَنْ یَخْشَى النّاسَ فى رَبّه وَ لَایَخْشى رَبَّهُ فِى النّاسِ»(8)؛ (بدترین مردم کسى است که در برابر فرامین خداوند از مردم مى ترسد و در مورد رضایت مردم از پروردگارش نمى ترسد).
8. حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: (کسى که نسبت به مردم سوء ظن دارد و به آنها اعتماد نمى کند و اَحَدى هم به خاطر عملکرد بدش به او اعتماد نمى کند از مصادیق شرّ است)؛ «شَرُّ النّاسِ مَنْ لَایَثِقُ بِاَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لَایَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعلِهِ».(9)
پینوشتها:
(1). سوره آل عمران، آیه 18.
(2). سوره انفال، آیه 22.
(3). همان، آیه 55.
(4). نهج البلاغة، شریف رضى، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، 1414 قمری، چاپ: اول، ص 235، خطبه 164 (و من کلام له ع لما اجتمع الناس إلیه و شکوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل علیه فقال)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 31، ص 489، باب [29] (کیفیة قتل عثمان و ما احتج علیه القوم فی ذلک و نسبه و تاریخه).
(5). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 327، باب (من یتقى شره)؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1409 قمری، چاپ: اول، ج 16، ص 31، 70 باب (تحریم السفه و کون الإنسان ممن یتقى شره)؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمى، حسن بن محمد، شریف الرضی، قم، 1412 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 143، الباب (الخامس و الأربعون فی ولایة الله تعالى).
(6). غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 قمری، چاپ: دوم، ص 408، حکمت 5؛ روایات مربوط به شرّ را به ضمیمه روایات دیگرى در این مورد مى توانید در میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 5، ص 17 مطالعه فرمائید).
(7). غرر الحکم و درر الکلم، همان، ص 409، حکمت 14.
(8). همان، ص 412، حکمت 68.
(9). تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: درایتى، مصطفى، دفتر تبلیغات، قم، 1366 شمسی، چاپ: اول، ص 263، (سوء الظن).
منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان، قم، 1385 شمسی، چاپ: اول، ج 2، ص 415.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}